زربفت
زری نفیسترین و افسانهایترین منسوج ایرانی که در روزگار رونق و رواج خود شهرتی عالمگیر داشته و هماکنون نمونههایی از آن زینتبخش موزهها و سایر مراکز هنری ایران و دیگر کشورهای جهان است و دارای سابقهای طولانی از لحاظ بافت و تولید میباشد.
در فرهنگ دکتر معین درمورد زربفت یا زری بافی آمدهاست: زری یعنی پارچهٔ ساخته شده از زر (طلا). پارچهای که پودهای آن از طلا می باشد. زربفت. زری یا زربفت نوعی پارچهی ظریف و بسیار گران بهاست که چله یا تار آن از ابریشم خالص است و پودهای آن ابریشم رنگی و یکی از پودها، نخ گلابتون است که میتواند زرین یا سیمین باشد.
زری نفیسترین و افسانهایترین منسوج ایرانی که در روزگار رونق و رواج خود شهرتی عالمگیر داشته و هماکنون نمونههایی از آن زینتبخش موزهها و سایر مراکز هنری ایران و دیگر کشورهای جهان است و دارای سابقهای طولانی از لحاظ بافت و تولید میباشد.
مواد اولیه
نخهای زرین گلابتون
پیلههای ابریشم
مواد اولیه پارچههای زربفت، از بهترین نوع ابریشم طبیعی ایران انتخاب میشود. علاوه برآن یکی از مهمترین مواد اولیه ای نوع هنر گلابتون است. از گلابتون بیشتر در بافت پارچههای زربفت استفاده میشود. آن چیزی که باعث درخشش و گرانبهایی ویژهٔ پارچههای زربفت میشود، گلابتون است.
رنگها و نقشها
رنگها و نقشهای این پارچه در دورهٔ هخامنشی بیشتر به رنگ آبی، سرخ، قهوهای، سفید، ارغوانی، زرد روشن و بنفش در زمینههای طلا، نقره و آبی روشن مزین شده به نقوشی از اشکال دایره، مثلث و انواع گل و برگها و خطوطهای متوازی و شیرهای بالدار و عقاب بودهاست.
در دورهٔ اشکانی رنگهای سرخ، بنفش و ارغوانی رواج داشته . تقلید در این دوره بیشتر در قالب، اندازه یا شکل جامگان بوده نه رنگ و نقش پارچهٔ آن.[۳]
نقوش پارچههای ساسانی در تناسب و هماهنگی طرح و رنگ به نهایت درجة هنری رسیده بود.
پارچهها مجموعهای از دوایر، رنگها، نقشها، اشکال هندسی، تصاویری از حیوانات، پرندگان و سواران در حال شکار، نقش شیر، فیل، شتر، عقاب و طاووس است… رنگها
رنگ آسمانی، آبی لاجوردی و سبزو بعدها سفید، مشکی و زرد نیز اضافه شد…
بافندهٔ عصرسلجوقی علاقهای به رنگهای مجلل نداشت ولی تضاد میان سیر و روشن رنگها را بهخوبی تشخیص میداد. بافندهٔ این دوره فقط دو رنگ را استفاده میکرد. آبی کمرنگ یا سرمهای. سیاه و سبز را بر روی زمینهای به رنگ سفید یا سرخ بهکار میبرد. معمولاً طرح این پارچهها با نشانههای سلطنتی ایران یا علایم خانوادگی و سنن هنری قدیم ایران مانند عقاب، طاووس، شیر، ترنج یا هشتگوش، مرغابی، غاز، خرگوش و بوتههای نباتی مزین میشد. بافندگان این دوره صحنههای لطیف و شاعرانه و مناظر طبیعی را از روی نقاشیهای معاصر خود تقلید میکردند. همچنین رنگهای آبی، زرد، سفید و سیاه را بهکار میبردند.
در دوره صفوی معمولاً موضوع نقشه را از داستانهای شاهنامه با مناظری از شاهزادگان و شکارگاهها، لیلی و مجنون، گل و برگهای اسلیمی، پرندگان، حیوانت و … انتخاب میکردند.
رنگهای مورد استفادهٔ امروزی
آبی، دندانهفیلی، سبز پررنگ، لیمویی، الماسی (آبی کمرنگ) دارچینی کمرنگ، سبز، نارنجی، مشکی، سفید، آبی فیروزهای، طلایی، کِرم، گُلبِهی، سرمهای، قهوهای پررنگ، گُلی، گُلبیری، دارچینی پررنگ، بنفش بادمجانی، آبی پررنگ، قهوهای صورتی (چهرهای).
کاربرد پارچههای زربفت
کاربرد این پارچهها، برای تنپوش پادشاهان، وزیران، بزرگان، درباریان بوده . علاوه برآن یک هدیه ی ارزشمند در دربار شاهان ایران برای هدیه دادن به شاهان بیگانه به حساب میآمد.
پارچه زربفت کاشان
در
دوران پهلوي ديگر كسي خبري از
بافت پارچههاي زربفت و مخملين و گرانبها نداشت. تنها برخي خانوادهها پنهاني در خانه خود پارچههايي بافته و پس از كهنه كردن آن به نام پارچه عتيقه، به قيمت گزاف آن را ميفروختند...
كاشان يكي از شهرهايي بود كه از ابتدا در
بافت پارچههاي گوناگون شهرت بسیار داشته. استاد محمد خان نقشبند اين هنر را دوباره زنده مي كند و فرزندانش نیز راه پدر را ادامه دادند. در دوران پهلوي به دليل نياز دربار براي لباسهاي زربفت چه براي پوشش و چه براي هديه دادن، بار ديگر بافت پارچههاي زرباف رونق گستردهاي گرفت به ويژه در زمان تاجگذاري كه لباسهاي دربار بايد از اين پارچههاي بافته ميشد..... .
باورود ماشين هاي بافندگي و آسان شدن فن بافت در اوايل دوره پهلوي، اين هنر تقريباً به جز در چند زيرزمين خانه هاي سنتي كاشان، يزد و اصفهان، در جاي ديگري انجام نمی شد. تا اينكه خبر بافت پارچههاي زربفت در كاشان به گوش
رضاشاه ميرسد و همزمان با گشايش مدرسه صنايع مستظرفه قديم يكي از استادان بزرگ اين رشته به نام
محمد طريقي از كاشان به تهران منتقل شد و اين رشته رو به نابودي را در شرايط سخت گسترش می دهد و شاگردان بسياري تربيت می کند، تاجايي كه در سال 1352 در تهران اساتيد متخصص در
رشته بافت زري و مخمل به بيش از هفتاد نفر رسيده بودند. اما اكنون استاداني كمتر از تعداد انگشتان دست در اين رشته فعاليت دارند.